پاسخ درس چهار عربی دوازدهم صفحه 51


معنی صفحه ۵۱ درس چهارم عربی دوازدهم

معنی صفحه ۵۱ درس چهارم عربی دوازدهم

۱۰- ثُمَّ أَنْشَدَ هٰذِهِ الْقَصیدَه إنشاداً رائِعاً.
معنی: سپس این شعر را سرود.

۱۱- هٰذَا الَّذی تَعْرِفُ الْبَطْحاءُ وَ طْأَتَهُ
معنی: این کسی است که سرزمین مکّه قدمگاهش را می‌شناسد.
وَ الْبَیْتُ یَعْرِفُهُ وَ الْحِلُّ وَ الْحَرَمُ
معنی: و خانۀ [خدا] و بیرون و محدودۀ احِرام، او را می‌شناسند.

۱۲- هٰذَا ابْنُ خَیْرِ عِبادِ اللّهِ کُلِّهِم
معنی: این فرزندِ بهترینِ همۀ بندگان خداست.
هٰذَا التَّقیُّ النَّقیُّ الطّاهِرُ الْعَلَمُ
معنی: این پرهیزگارِ پاکِ پاکیزۀ بزرگ قوم است.

۱۳- وَ لَیْسَ قَوْلُکَ: مَنْ هٰذا؟ بِضائِرِهِ
معنی: و این گفتۀ تو که «این کیست؟‌» زیان رساننده به او نیست.
اَلْعُرْبُ تَعْرِفُ مَنْ أَنْکَرْتَ وَ الْعَجمُ
معنی: عرب و غیر عرب کسی را که تو انکار کردی می‌شناسند.

معنی کلمات درس چهارم عربی دوازدهم

إذْ جاءَ: ناگهان آمد الْحِلّ: بیرون اِحرام اَلْعَلَم: بزرگ‌تر قوم‌، پرچم
اسِْتَلَمَ الْحَجَرَ : سنگ را مسح کرد رَحَلَ ـَ: کوچ کرد اَلْکِبار: بزرگان «مفرد: اَلْکَبیر» ≠ اَلصِّغار
أَنْکَرَ: ناشناخته شمرد رَغِبَ فیهِ ـَ: به آن علاقه‌مند شد مَدَحَ: ستود
اَلْبَطْحاء: دشت مکه اَلضّائِر: زیان رساننده نَصَبَ ـُ: برپا کرد، نصب کرد
بَیْنَما: در حالی که طافَ ـُ: طواف کرد (مضارع: یَطوفُ) اَلنَّقیّ: پاک و خالص
اَلتَّقیّ: پرهیزگار اَلْعُرْب: عرب اَلْوَطْأَه: جای پا، گام
جَهَرَ بِـ ـَ: آشکار کرد