معنی صفحه ۲۰ عربی دهم انسانی
مُلَمَّعُ سَعدیٍّ الشّیرازیّ
۱۱- سَلِ الْمَصانِعَ رَکْباً تَهیمُ فِی الْفَلوَاتِ ***
معنی: از انبارهای آب دربارۀ سوارانی که در بیابانها تشنه و سرگردانند بپرس.
تو قدرِ آب چه دانی که در کنارِ فُراتی
معنی: تو قدر آب چه میدانی که در کنار رود فرات هستی؟!
۱۲ -شبم به روی تو روزست و دیدهام به تو روشن ***
معنی: شبم از دیدار چهرۀ تو مانند روز روشن است و چشمم روشن به دیدارت است،
وَ إنْ هَجَرْتَ سَواءٌ عَشیَّتی و غَداتی
معنی: و اگر(از من) جدایی گزینی(جدا شوی) شب و روزم برابر میشود
۱۳- اگر چه دیر بماندم امید بر نگرفتم ***
معنی: اگرچه دیر شد، امید از دست ندادم.
مَضَی الزَّمانُ وَ قَلبی یَقول إنَّکَ آتی
معنی: زمان گذشت و دلم میگوید: قطعاً تو میآیی.
۱۴- من آدمی به جمالت نه دیدم و نه شنیدم ***
معنی: من انسانی به زیباییِ تو ندیدم، و نشنیدم.
اگر گِلی به حقیقت عَجین آب حیاتی
معنی: اگر تو گِل هستی؛ به راستی با آب زندگی خمیر شدهای.
۱۵- شبان تیره امیدم به صبح روی تو باشد ***
معنی: امیدم در شبهای تاریک به چهرۀ مانند صبح تو است.
وَ قَدْ تُفَتَّشُ عَینُ الْحَیاهِ فِی الظُّلُماتِ
معنی: گاهی چشمۀ زندگی در تاریکیها جست وجو میشود.
۱۶- فَکَمْ تُمَرِّرُ عَیشی وَ أَنتَ حامِلُ شَهْدٍ ***
معنی: چه بسیار زندگیام را تلخ میکنی در حالیکه حامل عسل هستی!
جواب تلخ بدیع است از آن دهان نباتی
معنی: پاسخ تلخ از آن دهان شیرین مانند نبات نو و تازه است.
۱۷- نه پنج روزۀ عمرست عشق روی تو ما را ***
معنی: عمر کوتاه ما برای عشق چهرۀ تو کافی نیست.
وَجَدْتَ رائِحَهَ الْوُدِّ إنْ شَمَمْتَ رُفاتی
معنی: اگر خاک قبرم(استخوان پوسیدهام) را ببویی، بوی عشق را مییابی.
۱۸- وَصَفْتُ کُلَّ مَلیحٍ کَما تُحِبُّ وَ تَرْضیٰ ***
معنی: هر با نمکی را همان گونه که دوست داری و خشنود میشوی وصف کردم.
محامد تو چه گویم که ماورای صفاتی
معنی: ستایش تو چگونه بر زبان برانم که فراتر از صفتها هستی.
۱۹- أَخافُ مِنکَ وَ أَرْجو وَ أَسْتَغیثُ وَ أَدنو ***
معنی: از تو میترسم و به تو امید دارم و از تو کمک میخواهم و به تو نزدیک میشوم.
که هم کمند بلایی و هم کلید نجاتی
معنی: زیرا هم کمند بلا و هم کلید رهایی هستی.
۲۰- ز چشم دوست فتادم به کامۀ دل دشمن ***
معنی: از چشم دوست به درون دل دشمن افتادم.
أَحِبَّتی هَجَرونی کَما تَشاءُ عُداتی
معنی: دوستانم مرا ترک کردند همان گونه که دشمنانم میخواهند.
۲۱- فراقنامۀ سعدی عجب که در تو نگیرد
معنی: شگفت است که نامۀ جدایی سعدی در تو اثر نمیگذارد؛
وَ إنْ شَکَوْتُ إلَی الطَّیرِ نُحْنَ فِی الْوُکَناتِ
معنی: و اگر به پرندگان شکایت برم در لانه هایشان با صدای بلند بگریند و شیون کنند
معنی کلمات درس دوم عربی یازدهم انسانی
آتی: آینده، درحال آمدن | شَهْد: عسل |
أَحِبَّه: یاران «مفرد: حَبیب» | عادی، عادٍ: دشمن، تجاوزگر «جمع: عُداه» = عَدوّ ≠ صَدیق |
أَدْنو: نزدیک میشوم (دَنا، یَدْنو) | عَجین: خمیر |
أَرْجو: امید دارم (رَجا، یَرْجو) | عَشیَّه: شامگاه، آغاز شب |
أَستَغیثُ: کمک میخواهم (اِسْتَغاثَ، یَسْتَغیثُ) | غَداه: صبحگاه، آغاز روز |
بَدیع: نو | فَلَوات: بیابانها «مفرد: فلَاه» |
بُعْد: دوری ≠ قُرْب | قَدْ تُفَتَّشُ: گاهی جستو جو میشود (فَتَّشَ، یُفَتِّشُ) |
تَرْضیٰ: خُشنود میشوی (رَضِیَ، یَرْضیٰ) | کَأْس: جام، لیوان |
تَشاءُ: میخواهد (شاءَ، یشَاءُ) شاءَ = أَرادَ، طَلَبَ | مُجَرَّب: آزموده |
تُمَرِّرُ: تلخ میکنی (مَرَّرَ، یُمَرِّرُ) | مَحامِد: ستایشها «مفرد: مَحْمِدَه» |
تَهیمُ: تشنه و سرگردان میشود (هامَ، یَهیمُ) | مَصانِع: انبارهای آب در بیابان (معنای امروزی: کارخانهها) |
جَرَّبَ: آزمایش کرد (مضارع: یُجَرِّبُ) | مَلیح: با نمک |
حَتیّٰ یَذوقَ: تا بچشد (ذاقَ، یَذوقُ) | مَمْزوج: در هم آمیخته = مَخلوط |
حَلَّتْ: فرود آمد، حل کرد (حَلَّ، یَحِلُّ) | نُحْنَ: شیون کردند (ناحَ، یَنوحُ) |
رُفات: استخوان پوسیده | وُدّ: عشق و دوستی ≠ عَداوَه |
رَکْب: کاروانِ شتر یا اسبْ سواران | وَصَفْتُ: وصف کردم (وَصَفَ، یَصِفُ) |
سَلْ: بپرس = اِسْأَلْ (سَأَلَ، یَسْأَلُ) | وُکَنات: لانهها «مفرد: وُکْنَه» |
شَکَوْتُ: گلایه کردم (شَکا، یَشْکو) «إِنْ شَکَوْتُ: اگر گلایه کنم» | هَجَرْتَ: جدا شدی، رها ساختی (هَجَرَ، یَهْجُرُ) |
شَمَمْتَ: بوییدی (شَمَّ، یَشُمُّ) «إنْ شَمَمْتَ: اگر ببویی» | – |
جواب صحیح غلط صفحه ۲۰ عربی یازدهم انسانی
📘 عَیِّنِ الصَّحیحَ وَ الْخَطَأَ حَسَبَ نَصِّ الدَّرْسِ. (ص / غ)
۱- تُفَتَّشُ عَیْنُ الْحَیاهِ فِی الضَّوْءِ فَقَط. ❌ نادرست
معنی: چشمهی زندگی فقط در نور جستجو میشود!
۲- اَلْمُلَمَّعاتُ أَشعارٌ فارِسیَّهٌ مَمْزوجَهٌ بِالْعَرَبیَّهِ.✅درست
معنی: ملمّعات اشعاری فارسی هستند که با عربی آمیخته شدهاند.
۳- یَریٰ سَعدیٌّ اللَّیلَ وَ النَّهارَ سَواءً مِنْ هَجْرِ حَبیبِهِ. ✅درست
معنی: سعدی از دوری محبوبش شب و روز را یکسان میبیند.
۴- قالَ سَعدیٌّ مَضَی الزَّمانُ وَ قَلبی یَقولُ إنَّکَ لا تَأتی.❌ نادرست
معنی: سعدی گفته است زمان گذشت و دلم میگوید که تو نمیآیی.
۵- یَریٰ حافِظٌ فی بُعْدِ الْحَبیبِ راحَهً وَ فی قُربِهِ عَذاباً. ❌ نادرست
معنی: حافظ در دوری محبوب، راحتی و در نزدیکیش عذاب میبیند ( احساس میکند)