ترجمه حوار صفحه ۶۰ درس ۴ عربی دهم انسانی
در گروه های دو نفره شبیه گفت و گوی زیر را اجرا کنید.
(فی صالَهِ التَّفتیشِ بِالْجَمارِکِ)
(گفتوگویی در سالن بازرسی گمرک)
شُرطیُّ الْجَمارِکِ پلیس گمرک |
اَلزّائِرَهُ زائر |
اِجلِبی هٰذِهِ الْحَقیبَهَ إلَی هُنا. این چمدان را این جا بیاور |
عَلَی عَینی، یا أَخی، وَلٰکِنْ ما هیَ الْمُشکِلَهُ؟ به روی چشم، ای برادرم، ولی مشکل تو چیست؟ |
تَفتیشٌ بَسیطٌ. بازرسی ساده |
لا بأَسَ. اشکالی ندارد. |
عَفواً؛ لِمَن هٰذِهِ الْحَقیبهُ؟ ببخشید، این چمدان برای کیست؟ |
لِأُسرَتی. برای خانوادهام. |
اِفتَحیها مِنْ فَضلِکِ. لطفا آن را باز کن. |
تَفَضَّلْ، حَقیبَتی مَفتوحَهٌ لِلتَّفتیشِ. بفرمایید، چمدانم برای بازرسی باز است. |
ماذا فی الْحَقیبَهِ؟ چه چیزی در چمدان است؟ |
فُرشاهُ الْأَسنانِ و الْمَعجونُ وَ الْمِنشَفَهُ وَ الْمَلابِسُ … مسواک و خمیر دندان و حوله و لباسها …. |
ما هٰذَا الْکِتابُ؟ این کتاب چیست؟ |
لَیسَ کِتاباً؛ بَلْ دَفْتَرُ الذِّکرَیاتِ. کتاب نیست؛ بلکه دفتر خاطرات است. |
ما هٰذِهِ الْحُبوبُ؟ این قرصها چیست؟ |
حُبوبٌ مُهَدِّئَهٌ، عِندی صُداعٌ. قرصهای آرام بخش، من سر درد دارم. |
هٰذِهِ، غَیرُ مَسموحَهٍ. این غیر مجاز است. |
وَ لٰکِن أَنا بِحاجَهٍ إلَیها جِدّاً. اما من واقعاً به آنها نیاز دارم. |
لا بأَسَ. اشکالی ندارد |
شُکراً. متشکرم |
اِجمَعیها وَ اذْهَبی. آنها را جمع کن و برو. |
فی أَمانِ اللّٰهِ. در امان خدا. |