معنی صفحه ۲۰ درس دوم عربی دهم انسانی
أَجابَتِ الْمُدَرِّسَهُ: «أَحْسَنْتِ، وَ الْحِفاظُ عَلَی هذِهِ الْمَرافِقِ واجِبٌ عَلَی کُلِّ مُواطِنٍ.»
معنی: معلم جواب داد: «آفرین، حفاظت از این تأسیسات بر هر شهروندی واجب است.»
سَأَلَتِ الطّالِباتُ بِتَعَجُّبٍ: «لِمَ وَ کَیفَ؟! ذٰلِکَ واجِبُ الدَّولَهِ.»
معنی: دانشآموزان با تعجب پرسیدند: «چرا و چگونه؟! آن وظیفه دولت است.»
قالَتِ الْمُدَرِّسَهُ: «بَلْ هیَ مَسؤولیَّهٌ مُشتَرَکَهٌ، فَسُمَیَّهُ الَّتی أَطْفَأَتِ الْمُکَیِّفَ وَ الْمَصابیحَ وَ فاطِمَهُ الَّتی أَغْلَقَتْ حَنَفیَّهَ الْماءِ وَ الطّالِبَهُ الَّتی تَدخُلُ مَکتَبَهَ الْمَدرَسَهِ فَتُحافِظُ عَلَی الْهُدوءِ فیها وَ عَلَی نَظافَهِ الْکُتُبِ وَ تَرتیبِها،
معنی: خانم معلم گفت: البته که مسئولیتی مشترک است، سمیه که به خاموش کردن کولر و چراغها در کلاس مدرسه اقدام کرد و فاطمه که شیر آب را بست و دانشآموزی که وارد کتابخانه مدرسه میشود و آرامش و پاکیزگی کتابها و ترتیب آنها را حفظ میکند؛
وَ تِلْکَ الَّتی تَنصَحُ مَنْ یَرمی النُّفایاتِ فی غَیرِ مَکانِها بِکَلامٍ طَیِّبٍ؛ هٰؤلاءِ یَعمَلْنَ بِواجِباتِهِنَّ کَمُواطِناتٍ یَشْعُرْنَ بِالْمَسؤولیَّهِ.»
معنی: و آن کسی را که زباله را در غیر جای مناسب میاندازد با زبانی خوش نصیحت میکند؛ اینها مانند شهروندانی که احساس مسئولیت میکنند به وظیفهشان عمل میکنند.
قامَتْ سُمَیَّهُ وَ قالَتْ: «أَ لَیسَ مِنَ الْمُناسِبِ کِتابَهُ هٰذَا الْحَدیثِ عَلَی اللَّوحَهِ الْجِداریَّهِ؟
معنی: سمیه برخاست و گفت: «آیا مناسب نیست که این حدیث روی یک تابلوی دیواری نوشته شود؟
إنَّکُم مَسؤولونَ حَتَّی عَنِ الْبِقاعِ وَ الْبَهائِمِ.
معنی: قطعا شما مسئول هستید حتی در مورد زمینها و چهارپایان.
قَبِلَتِ الْمُدَرِّسَهُ وَ قالَتْ: «هذَا الاِقْتِراحُ حَسَنٌ، وَ سَنَتَعاوَنُ جَمیعاً عَلَی الْعَمَلِ بِهٰذَا الْحَدیثِ.»
معنی: خانم معلم پذیرفت و گفت: این پیشنهاد خوب است، و همگی برای عمل به این حدیث همکاری خواهیم کرد.
معنی کلمات درس دوم عربی دهم انسانی
أَحسَنْتِ: آفرین بر تو | تَیّار: جریان | قامَ: برخاست |
أَخبَرَ: خبر داد | حافَظَ: نگهداری کرد | مارَسَ: انجام داد، تمرین کرد |
اِصطِفاف صَباحیّ: صف صبحگاه | حُجُرات: اتاقها | مَرافِق عامَّه: تأسیسات عمومی |
أَطْفَأَ: خاموش کرد | حُرّ: آزاد، آزاده | مُغلَق: بسته شده |
أَعمِدَه: ستونها «مفرد: عَمود» | حِصَّه: زنگ درسی، قسمت | مُکَیِّفُ الْهَواءِ: کولر |
أَغلَقَ: بست | حِفاظ عَلَی: نگهداری از | مُواطِن: شهروند، هم میهن |
اِقتِراح: پیشنهاد | حَنَفیَّهُ الْماءِ: شیر آب | نَشاط: فعّالیت |
اِمتَلَکَ: مالک شد | دَوام مَدْرَسیّ: ساعت کار مدرسه | نَصَحَ: پند داد |
اِنتَفَعَ: سود بُرد | دَورَهُ الْمیاهِ: سرویس بهداشتی | نُفایَه: زباله |
بَهائِم: چارپایان (به جز درندگان) «مفرد: بَهیمَه» | رَمَی: پرت کرد | هُدوء: آرامش |
بِقاع: قطعههای زمین «مفرد: بُقْعَه» | عِندَئِذٍ: در این هنگام | هاتِف: تلفن |
تَعاوَنَ: همیاری کرد | فَرَغَ: خالی شد |