پاسخ درس پنج عربی یازدهم صفحه 66


معنی صفحه ۶۶ درس پنجم عربی یازدهم

معنی صفحه ۶۴ درس پنجم عربی یازدهم

۹- لَمّا نَظَروا إلَی الْأَسئِلَهِ، تَعَجَّبوا لِأَنَّها کانَتْ هٰکَذا:
معنی: وقتی که به پرسش‌ها نگاه کردند، تعجب کردند زیرا سؤالات این گونه بودند:

۱- لِماذَا انْفَجَرَ الْطارُ؟
معنی: چرا تایر ترکید؟

۲- أَیُّ إطارٍ مِنْ سَیّارَتِکُمُ انْفَجَرَ؟ 
معنی: کدام تایر خودروی شما ترکید؟

۳- فی أَیِّ طَریقٍ وَقَعَ هٰذَا الْحادِثُ؟ 
معنی: در چه جاده‌ای این اتّفاق افتاد؟

۴- ما هوَ تَرتیبُ جُلوسِکُم فِی السَّیّارَهِ؟
معنی: ترتیب نشستن شما در خودرو چطور بود؟

۵- کَیفَ اسْتَطَعْتُم أَن تَحِلّوا مُشکِلَتَکُم؟
معنی: چطور توانستید که مشکلتان را حل کنید؟

۶- کَم کانَتِ السّاعَهُ عِندَ انْفِجارِ الْإطارِ؟
معنی: هنگام ترکیدن تایر ساعت چند بود؟

۷- مَنْ کانَ مِنکُم یَسوقُ السَّیّارَهَ فی ذٰلِکَ الْوَقتِ؟
معنی: چه کسی از شما در آن هنگام با خودرو رانندگی می‌کرد؟

۸- هَل تَضْمَنُ أَن یُجیبَ أَصدِقاؤُکَ مِثْلَ إجابَتِکَ؟
معنی: آیا ضمانت می‌کنی که دوستانت مثل خودت پاسخ دهند؟

۱۰- خَجِلَ الطُّلّابُ وَ نَدِموا وَاعْتَذَروا مِن فِعْلِهِم، 
معنی: دانشجویان شرمنده و پشیمان شدند و از کارشان پوزش خواستند،
نَصَحَهُمُ الْأُستاذُ وَ قالَ:
معنی: استاد، آنها را نصیحت کرد و گفت:
۱۱- مَنْ یَکذِبْ لا یَنْجَحْ.
معنی: هرکس دروغ بگوید موفّق نمی‌شود.
عاهَدَ الطُّلّابُ أُستاذَهُم عَلَی أَن لا یَکْذِبوا، 
معنی: دانشجویان به استادشان قول دادند که دروغ نگویند
وَ قالوا لَهُ نادِمینَ: تَعَلَّمْنا دَرساً لَنْ نَنْساهُ أَبَداً.
معنی: و با پشیمانی به او گفتند: درسی را یاد گرفتیم که هرگز آن را فراموش نخواهیم کرد.

معنی کلمات درس پنجم عربی یازدهم

أَجَّلَ: به تأخیر انداخت (مضارع: یُؤَجِّلُ / مصدر: تَأجیل)= أَخَّرَ ساقَ: رانندگی کرد (مضارع: یَسوقُ) قَرَّرَ: قرار گذاشت (مضارع: یُقَرِّرُ)
اِضْطَرَّ: ناگزیر کرد (مضارع: یَضْطَرُّ)
تُضْطَرُّ: ناگزیر می‌شوی
صُعوبَه: سختی ≠ سُهولَه کُنْ: باش
إطار: تایر، چارچوب ضَمِنَ: ضمانت کرد (مضارع: یَضْمَنُ) لَنْ: حرف نشانۀ آیندۀ منفی
إطارٌ احْتیاطیّ: چرخ یدکی عاهَدَ: پیمان بست (مضارع: یُعاهِدُ) مُحَدَّد: مشخّص شده
تَبَیَّنَ: آشکار شد (مضارع: یَتَبَیَّنُ) عِدَّه: چند مَقال: گفتار = قَوْل، کَلام
خُطَّه: نقشه، برنامه «جمع: خُطَط» فَشِلَ: شکست خورد (مضارع: یَفشَلُ) نَدَبَ: فرا خواند (مضارع: یَنْدُبُ)
زاویَه: گوشه «جمع: زَوایا» واجَهَ: روبه رو شد (مضارع: یُواجِهُ)
وَزَّعَ: پخش کرد (مضارع: یُوَزِّعُ)