پاسخ درس شش عربی دهم انسانی صفحه 89


ترجمه حوار صفحه ۸۹ درس ششم عربی دهم انسانی

در داروخانه

اَلحاجُّ
حاجی
حاجی اَلصَّیدَلیُّ
داروخانه‌دار (دارو فروش)
عَفواً، ما عِندی وَصفَهٌ وَ أُریدُ هٰذِهِ الْأَدویَهَ الْمَکتوبَهَ عَلَی الْوَرَقَهِ.
ببخشید، نسخه ای ندارم، و این دارو های نوشته شده بر روی برگ را می‌خواهم.
أَعطِنی الْوَرَقَهَ:
برگه را به من بده:
مِحرارٌ، حُبوبٌ مُسَکِّنَهٌ لِلصُّداعِ، حُبوبٌ مُهَدِّئَهٌ،
دماسنج، باند (زخم)، قرص های مُسکِّن سردرد،
کَبسول أمبیسیلین، قُطنٌ طِبّیٌّ، مَرهَمٌ لِحَسّاسیَّهِ الْجِلدِ …
قرص های آرام بخش، کپسول آمپی سیلین، پنبهٔ طّبی، پماد برای حساسیت پوست…
لا بَأسَ، لٰکِنْ لا أُعطیکَ أمبیسیلین.
اشکالی ندارد، اما به تو آمپی‌سیلین نمی‌دهم.
لِماذا، أَما عِندَکُم؟
چرا، آیا ندارید؟
لا؛ عِندَنا، وَلٰکِنْ بَیعُها بِدونِ وَصفَهٍ غَیرُ مَسموحٍ.
نه، داریم، اما فروش آن بدون نسخه ممنوع است
شُکراً جَزیلاً، یا حَضرَهَ الصَّیدَلیِّ.
خیلی متشکرم جناب داروفروش
لِمَنْ تَشتَری هٰذِهِ الْأَدویَهَ؟
برای چه کسی این داروها را می‌خری
أَشتَریها لِزُمَلائی فی الْقافِلَهِ.
آنها را برای دوستانم در کاروان می‌خرم.
اَلشِّفاءُ مِنَ اللّهِ
خدا شفا دهد.