معنی درس دوم صفحه ۲۲ عربی یازدهم
لَمّا سَمِعَ الطّالِبُ الْمُشاغِبُ إنشاءَ مهران، خَجِلَ وَ نَدِمَ عَلَی سُلوکِهِ فی الصَّفِّ.
معنی: وقتی که آن دانش آموزِ اخلالگر انشای مهران را شنید، شرمنده شد و از رفتارش در کلاس پشیمان شد.
قالَ الشّاعِرُ الْمِصریُّ أحمَد شَوقیّ عَنِ الْمُعَلِّمِ:
معنی: شاعر مصری احمد شوقی دربارۀ معلّم گفته است:
قُمْ لِلْمُعَلِّمِ وَفِّهِ التَّبْجیلا *** کادَ الْمُعَلِّمُ أَنْ یَکونَ رَسولا برای معلّم برخیز و احترامش را کامل به جا بیاور. نزدیک است که معلّم پیامبری باشد. |
أَ عَلِمْتَ أَشرَفَ أَوْ أَجَلَّ مِنَ الَّذی *** یَبْنی وَ یُنْشِئُ أَنفُساً وَ عُقولا آیا شناختهای (سراغ داری) شریفتر و باشکوهتر از معلّمی که جانها و خِردها را میسازد و پدید میآورد؟ |
معنی کلمات درس دوم عربی یازدهم
أَجَلّ: گرانقدرتر | سَبَقَ: پیشی گرفت (مضارع: یَسْبِقُ) |
اِرتَبَطَ: ارتباط داشت (مضارع: یَرْتَبِطُ) | سَبّورَه: تخته سیاه |
اِسْتَمَعَ: گوش فرا داد (مضارع: یَسْتَمِعُ) | سُلوک: رفتار |
اِلْتَزَمَ: پایبند شد (مضارع: یَلْتَزِمُ) | ضَرَّ: زیان رسانْد (مضارع: یَضُرُّ) |
اِلْتِفات: روی برگرداندن | عَصیٰ: سرپیچی کرد (مضارع: یَعْصی) |
اِلْتَفَتَ: روی برگردانْد (مضارع: یَلْتَفِتُ) | عِلْمُ الْأَحیاءِ: زیست شناسی |
أَلَّفَ: نگاشت (مضارع: یُؤَلِّفُ) | فَکَّرَ: اندیشید (مضارع: یُفَکِّرُ) |
أَنْشَأَ: ساخت (مضارع: یُنْشِئُ) | قُمْ: برخیز⬅ (قامَ، یَقومُ) |
تارَهً: یک بار = مَرَّهً | کادَ: نزدیک بود که (مضارع: یَکادُ) |
تَبْجیل: بزرگداشت | مَجال: زمینه |
تَعَنُّت فِی السُّؤالِ: پرسیدن به منظور به سختی و لغزش انداختن | مُشاغِب: شلوغ کننده و اخلالگر |
تَنَبَّهَ: آگاه شد (مضارع: یَتَنَبَّهُ) = اِنْتَبَهَ | وافَقَ: موافقت کرد (مضارع: یُوافِقُ) |
حِصَّه: زنگ درسی، قسمت | وَفّیٰ: کامل کرد (مضارع: یُوَفّی) «وَفِّهِ التَّبجیلَ: احترامش را کامل به جا بیاور.» |
خَجِلَ: شرمنده شد (مضارع: یَخْجَلُ) | هَمَسَ: آهسته سخن گفت (مضارع: یَهْمِسُ) |